۰۲ شهریور ۹۴ - ۲۲:۴۳ آزاده حسین زاده ۰ نظر
سید علی صالحی ,

یک استکانِ شکسته ...!

من بارانِ یکریزِ همان پاره از پاییزِ تشنه را می‌خواهم

لطفا خوابِ خوش دیدارِ دوباره‌ی ری‌را ... را

به من برگردانید!

سکسکه‌های باد بر مَزارِ سوسن‌ها

صدای سیرسیرکی از سمتِ صبح

گرگ و میشِ مانوسِ راه

سایه‌سارِ تیرِ چراغ برق

رَدِ پای محصلی خسته

خسته از قید و قاف، قافیه، ردیف

ربط و بی‌ربطِ راه، فعلِ‌ ماضیِ بعید

مجذورِ یک بی‌نهایتِ عجیب

و زندگی ... که منهای علاقه یعنی هیچ!

و عیبِ ندانستنِ ترانه و تقسیم

آرامش و آینه، عدالت، آدمی ...

من غش غش ِ خنده های همان یتیمان ِ بی خانه را میخواهم

لطفا آب و جاروی همان کوچه های سه قاپ و ستاره را

به من باز گردانید !

سه‌راهیِ اهواز

مینی‌بوس، گالش‌ها، گیوه

قهوه‌خانه‌ی خاموشِ بین راه

وِر وِرِ پیرِ پنکه‌ی سه‌بال

چُرتِ خُمارِ مرغی کنارِ پیاله‌ی کج

نُک‌نُکِ شیرِ آب

ذهنِ کُندِ ثانیه‌شمارِ پُرگو

گهواره‌ی شکسته‌ای بر باربندِ پیکانِ 57

شورابه‌ها، عرق‌چینِ شوشتری

لیموی تُرش، ترانه‌های آشنای آغاسی،

و آفتاب لجبازِ تشنه‌ای

که انگار آمده بود تا انتقامِ آب را

از کوزه‌های شکسته بگیرد.


من پَرسه‌های لاابالیِ همان روزگارِ بی‌اسم و آینه را می‌خواهم،

لطفا عیشِ آسوده از آن همه نداشتنِ اندوه و گریه را

به من برگردانید!


بهانه‌ی بی‌باور به یک پیاله‌ی آب

طعمِ عرق‌کرده‌ی سایه‌ها

حصیرِ خیس

باغ‌های مه‌آلودهِ اولِ مهر

راهِ دورِ دبستانِ پُشتِ بُرج

امضایِ معلمِ عینِ آب، عینِ آینه، عینِ ماه

رویاهای هزار دفترِ صدبرگِ خیلی سفید

یک مزرعه مداد

املای آسانِ اسمِ غلام، اسمِ حسن، اسم دُنا

غُصه‌های پا به فرارِ باد

پروانه‌های لای کتاب،‌ کلوچه‌ی قند

قدِ بلندِ نی، خطِ شکسته‌ی باد

حسودیِ بی‌مقصودِ آینه به سنگ،

و آوازهای خزانیِ مردی که با اسب آمده بود

در باران آمده بود

به خاطرِ ما آمده بود

بنویس!

حالا بنویس!

سرِ سطر: اما دیر ... خیلی دیر آمده بود

و ما دیگر از آن همه چراغِ شکسته

چیزی نمی‌خواهیم

اسب و آینه نمی‌خواهیم

باران و بوسه نمی‌خواهیم

خواب و خاطره نمی‌خواهیم

فقط امکانِ بازآمدنِ آن همه چلچله ...

آن همه چلچله را به باغ‌های بابونه برگردانید!

حیاطِ شمالیِ ما ... خالی‌ست

خاموش است

بی‌گفت و گوست.


صندلی‌ها ... پراکنده

میهمان‌ها ... رفته

میزها ... کج،

و ماه ... که در خوابِ یک استکانِ شکسته

یک استکانِ شکسته

یک استکانِ شکسته ...!


سید علی صالحی

۰ نظر

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

منتظر اظهار نظر شما نیز هستیم!

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی