۱۰ اسفند ۹۴ - ۲۲:۰۸ آزاده حسین زاده ۰ نظر
خداوند ,

...

بارالهی! 
 می گویند راه رسیدن به تو از فرش است تا به عرش..


اما!!! چگونه خالقم؟! 

مگر نه آنکه تار و پود فرش من، سرای خلقت توست!!!

پروردگارا!... 

شنیده ام بوسه بر دست پدر ... راه رسیدن به توست، اما ! مگر نه آنکه خاک ِ پاک ِ دستانش حریر ِآفرینش توست...

معبودم! 

روزیگاریست مانده ام!...بین دستان تو و دستان پدرم...

خداوندگارم..

اما نمی دانم به راستی چگونه است که دستان او هم ، همچون سجاده ی مادر بزرگم، عطر دلنشین طبیعت توست!!...

 به مادرم که می نگرم، بهشت را در دامان پر از گلش می بینم، ولیکن..

آفریدگارا!!!   گل ها!!!.. گل هایش  ، سخاوت محبت بی کرانت را به  خاطرمی آورند.


یا رب! زایش چهارپای کوچکمان، دیده ی خواهر کوچکم را نمناک کرد و من  را عاجز !که حال چگونه  و با کدامین دیده، آب روانت را سپاس گویم..


الهی!! دوباره نگاهم را از عرش تو می گیرم و بر فرش تو می اندازم..

خدایا ! 

تو را می پرستم..نه آنگونه که سزاوارش هستی..

الهی!

 تو را می ستایم..نه آنگونه که حق را به جا آورده باشم..
ولیکن با هر نفس و در هر دم  ، تو را سپاس  می گویم...

اما... بارپرودگارا ! من فرش تو را  بر می گزینم!
چرا که یقین دارم بر من خرده نخواهی گرفت ، اگر بگویم  فرشی را که از رنگ نور و نقش
جمال و بخشایش گر بودن جبروتت گسترده ای، عرش را برایم به فرش آورده است،
  تا من با تمام بندگی ام  سر به سجاده ی فَرشَت نَهَم و زمزمه ی یگانیت را  فریاد  زنم......


 ای خالق زیبایی طبیعتم!!!

۰ نظر

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

منتظر اظهار نظر شما نیز هستیم!

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی