نامیش نیست!
میان شب و روز، فاصله ای ست
که گرگ و میش گمان من و پسین آسمانش می نامند.
میان سکوت و پچ پچه، فاصلهای ست
که تصمیم ترنمی در پس پنهان سینه اش می نامند.
میان زادن پیله و آسمان پروانه، فاصله ای ست
که آرامش انتظار و ترانه تکاملش می نامند.
میان گونه نوزاد و لبان نو بالغ من، فاصله ای ست
که سایه روشن میل غریب ملکوتش می نامند.
میان همین شد آمد اندوه آدمی، فاصله ای ست
که بغض بی قرار گریستنش می نامند.
میان سرانگشت سرودن و این دفتر سپید، فاصله ای ست
که باران بی امان تغزل و ترانه اش می نامند.
میان ماه و این کوچه منتظر، فاصله ای ست
که پرده پوش نابه هنگام سحابی اش می نامند.
میان فتیله و کورسوی کبریت نمور، فاصله ای ست
که تردید تداوم شب بی پایانش می نامند.
میان خواب شبانه و بیداری سبق، فاصله ای ست
که رویای سبک بال نوش اندیش کودکانه اش می نامند.
میان چکامه شبنم و رگ برگ بابونه، فاصله ای ست
که خواهش خاموش تشنگی اش می نامند.
اما میان من و تو... ای تغزل مغموم! فاصله ای ست
که میان همه مفاهیم آسیمه ام هنوز
نامیش نیست!
نامیش نیست!
سید علی صالحی